عید نوروز کارکردهای اجتماعی، فرهنگی و مذهبی مهمی دارد. برای مردم ایران از همه ادیان، تعطیلات سال نو، افراد و خانوادهها را دور هم جمع میکند تا به انتظار سال جدیدی بنشینند.
مجموعه فعالیتهایی که افراد برای استقبال از سال نو انجام میدهند، نوعی همگرایی جمعی یک جامعه با یک هدف مشترک است؛ جنب و جوش خوشایندی که هنگام شرکت در فعالیتهای اجتماعی، تازگی و نشاط عمومی را با خود به ارمغان میآورد و باعث میشود احساس کنیم عضوی از یک جامعهٔ بزرگتر هستیم و در واقع در این ایام شاهد شکلگیری مجموعهای از عواطف و فعالیتهای مثبت از جمله نوعدوستی، حسننیت و سخاوت هستیم که به طور جمعی تجربه میشوند.
شایان ذکر است این حس و حال در این ایام به شکلی محسوس است که برخی استدلال کردهاند شادی عید میتواند در نوع خود، یک احساس ویژه باشد؛ نوعی احساس نوستالژی خوشایند که در بسیاری از جوامع و فرهنگها با چنین مناسبتهایی پیوند خورده و برای فرهنگ ما، مؤلفههایی همچون جنب و جوش مردم در خیابانها، خانهتکانی و حال و هوای فصل بهار را تداعی میکند.
نکته جالب این است جامعه ما با وجود تجربه دردها، رنجها و زخمهای نو و کهنه خویش، در ایام نوروز با پیوندجویی و همدلی قاطبه اجتماع، همبستگی اجتماعیِ در معرضِ فروپاشی خویش را احیا و بازآفرینی میکند، اما متأسفانه چندگاهی است که این سنت دیرینه و دیرپا، در سایهٔ مشکلات و شکافهای اقتصادی نه تنها یک جشن ملی نبوده بلکه به منبعی برای اضطراب و نگرانی خانوادهها تبدیل گردیده است.
به شکلی که آمارها نشان میدهد مردم برای خرید نیازهای اولیه خود دچار تنگناهای سخت مالی هستند، هرچند که اگر به این آمارها و ارقام هم رجوع نکنیم چهره بازار، گویای این واقعیت تلخ است. اگر چه مشاهدهها نشان میدهد که بازار از مردم خالی نشده ولیکن سیمای بازار بیرونق گردیده است. با نگاهی سطحی به بازار، مشاهده میشود که مغازهها خالی از مشتری نیست و ایرانیان بر اساس سبک و سیاق پیشینیان خود سعی میکنند سال جدید را متفاوت آغاز کنند .
اما کاهش توان خرید به آنها اجازه نمیدهد که با فراغت خاطر مایحتاج خود را تأمین کنند و همواره با دغدغه و حساب و کتاب و حذف برخی مؤلفهها، سعی در مدیریت اقتصادی هزینههای خود دارند، این تنگنای اقتصادی آنچنان پررنگ است که برآیند آن را در طنزهای محاوره مردم در فضای مجازی و کوچه و بازار میبینیم و شاهد محتواهایی هستیم که مثلاً آجیل و شیرینی را کالایی لوکس و قیمتی میدانند یا دید و بازدید عید و مهمانیهای فامیلی و دوستانه را نهی میکنند که اینها تمامی، زنگ خطری است که فقر و مشکلات اقتصادی نه تنها قدرت خرید مردم را از بین برده است بلکه بر فرهنگ عمومی جامعه، ارزشها و عواطف آن جامعه نیز آثار مخربی دارد.
همچنین شکاف ایجاد شده در اقتصاد بیمار ایران، قشر متوسط جامعه را روز به روز به زیر خط فقر میکشاند و اقلیتی کوچک و پر سروصدا، زندگی تجملاتی و پر زرق و برق خود را به رخ مردم میکشانند و با تبلیغات گسترده نیازهای کاذبی را ایجاد میکنند که علاوه بر فقر، مصرفگرایی نامتناسب را نیز به جامعه تحمیل مینمایند؛ به شکلی که گاهی قدرت این زندگی نمایشی به جایی میرسد که تأمین کالا یا خدمات لوکس و غیرضروری بر مایحتاج اساسی فرد، پیشی میگیرد.
بیگمان عید نوروز نیز از این قاعده مستثنی نبوده و هزینههای گزاف آرایشگاههای لوکس و سفرهای بعضاً نمایشی و… بر تشریفات سنتی نوروز سایه انداخته و این فرهنگ دیرپای خجسته را با کارکرد اصلی خود که مهربانی، پیوندجویی و دوستی است، کاملاً بیگانه نموده است.