خشکی و خشکسالی به عنوان دو پدیده متفاوت ولی اغلب در امتداد هم، هر کدام اثرات مختلف و چه بسا همسویی را بر بدنه اجتماع، شبکه اکولوژیکی حیات، فرآیندهای زندگی جانوری و گیاهی و بویژه حیات انسانی وارد میسازد. از نگاه علمی و تخصصی آنچه که مردم و دولتمردان در ظاهر تحت عنوان «وضعیت وخیم خشکسالی در استان» میبینند، تداوم وضعیت خشکی مفرط در شرایط تشدید آن است که از ویژگیهای ذاتی نیمه جنوبی کشور است که در حاشیه شمالی کمربند خشک دنیا قرار دارد.
به طور اختصاصی، خشکی اینگونه تعریف شده است: «وضعیت نسبتاً طولانیمدتِ حاکم بر برخی مناطق که از نظر آبِ در دسترس، به شدت کمبود دارند؛ تا حدی که این خشکی مانعی در جهت شکلگیری حیات گیاهی و جانوری در آن مناطق باشد.
مناطق با آب و هوای خشک، اغلب بدون پوشش گیاهی بوده و به اقلیم بیابانی نیز معروفند. این در حالی است که «خشکسالی»، دوره کمآبی است که طی آن یک منطقه با کمبود در ذخیره و منابع آبی متعارف مواجه است که شدت و ضعف آن، ارتباط مستقیمی با وضعیت اقلیم، وضعیت بارش و بیلان آب از مرحله بارش تا مصرف آن دارد.
با چنین تعریفی، تمامی مناطق اقلیمی وقوع خشکسالی در آنها محتمل است. در این بین، مناطق خشک و بیابانی به دلیل قرارگیری در موقعیت اما و اگر بودن و ناپایداری رژیمهای بارشی، احتمال وقوع خشکسالیهایشان بیشتر و حتی طول مدت این دوره بلندتر از دورههای ترسالیشان است.
نتایج برخی تحقیقات انجام شده نیز حاکی از آن است که آستانه تحمل زیستبوم گیاهی و جانوری مناطق خشک در برابر وقوع خشکسالیها، پایینتر و به عبارتی میزان آسیبپذیریهای زیستمحیطی آنها بالاتر است. لذا از کنار هم قرار دادن این دو تعریف مشخص میشود که استان کرمان با میانگین بارش ۱۳۴ میلیمتری (حدود نصف میانگین بارش کشور) در نزدیکی نیمه شمالی کمربند خشک دنیا (بین مدارهای ۲۶ درجه تا ۳۲ درجه شمالی) سرزمینی است با بیابانهای وسیع و آب و هوایی فراخشک تا خشک و در معرض نوسانات رو به پایین بارش و در نتیجه درگیر با کمآبیهای مفرط است.
اگر برخی مناطق مرتفع استان (نظیر هزار، لالهزار، بحرآسمان و سیرچ) و دامنههای آنها را استثنا بگیریم، بیش از ۷۰ درصد استان در استیلای شرایط فراخشک تا خشک هستند که حتی ترسالیهای نادر در اینگونه مناطق مرتفع نیز نتوانسته است وضعیت خشکی و کمآبی را در طول زمان در حدی جبران نماید که بتواند احساس ناامنی ناشی از خشکی و کمآبی (خشکسالی اجتماعی) حاکم بر این سرزمین را تعدیل نماید.
لذا ترس از بحران کمآبی همیشه در اذهان شهروندان کرمانی در کنار سایر ناامنیهای فردی و اجتماعی، همواره به ناهنجاری اجتماعی دامن زدن است. اهمیت این موضوع به اندازهای است که ویلهایت و گلانتز (دو دانشمند حوزه علوم جوّی) در مقالهای با عنوان «درک پدیده خشکسالی: نقش تعاریف» تعاریف متعددی را بر مبنای چهار رهیافت بنیادین برای سنجش پدیده خشکسالی طبقهبندی کردند: رهیافت آب و هواشناسی، رهیافت هیدرولوژیکی، رهیافت زراعتی و رهیافت اقتصادی-اجتماعی. سه دسته اول به بررسی روشهای اندازهگیری و سنجش دوره کمآبی به عنوان یک پدیده فیزیکی میپردازند.
دستهٔ چهارم، دوره کمآبی را از منظر عرضه و تقاضا بررسی نموده و اثرات کمبود آب را در نظامهای اقتصادی-اجتماعی رهگیری نمودهاند. از آنجا که تحت تأثیر سیاستزدگی (شتاب در سیاستگذاریها برای رسیدن به توسعه زودهنگام و اغلب کاذب) در سطح دولتها و تعصبات سیاسی محلی در سطح استان به واسطه چشمپوشی بر واقعیتهای محیطی (در اینجا نادیده گرفتن وضعیت خشکی استان)، واقعیت خشکی آب و هوا در استان کرمان در حاشیه قرار گرفته و دولتمردان استان در سیاستگذاریها و برنامهریزی کلان سعی دارند فرصتهای سرمایهگذاری را در بخشهای مختلف اقتصادی بویژه در بخش کشاورزی بزرگنمایی کنند تا به اذعان خودشان از توسعه کشاورزی و خودکفایی (کاذب) استان به عنوان راهحل برونرفت از مشکلات و معضلات اقتصادی، جا نمانند.
این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته هیچ سند سرمایهگذاری در بخشهای مختلف کشاورزی، صنعتی، کشاورزی و… نه تنها در داخل کشور بلکه در سایر کشورها (سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی) بدون نگاشت پیوست اقلیمی امکانپذیر نیست و سرمایهگذاران، متعهد به پذیرش سیاستهای کلان اقلیمی کشور و ناحیه خود، قبل از هر گونه سرمایهگذاری هستند.
بیشک استانداری کرمان با محوریت دستگاههای متولی (ادارهکل هواشناسی استان، ادارهکل حفاظت محیط زیست استان، ادارهکل منابع طبیعی استان و…) با در دستور کار قرار دادن تهیه نقشههای وضعیت خشکی و خشکسالی (هیدرولوژیکی، کشاورزی و اقتصادی-اجتماعی) در مناطق مختلف استان با دید علمی و با جزئیات دقیق و به دنبال آن ادارهکل مدیریت و برنامهریزی استان با سفارش «تدوین پیوستنامه سیاستهای اقلیمی استان» با کمک مشاوران متخصص بهعنوان پیشنیاز سیاستگذاریها و برنامههای توسعه استان میتوانند به سیاستزدگیها و تعصبات سیاسی محلی حاکم بر برنامههای توسعه سابق و فعلی که به احتمال خیلی زیاد از لحاظ اجرایی محکوم به شکست بوده یا به کلی خسارتهای وارده به محیط زیست با درصد بسیار پایین محقق خواهند شد، پایان دهند.
نتیجه اقدامات فوق، زمینه را برای سیاستگذاریهای واقعگرایانه مبتنی بر واقعیات زیست محیطی و برنامهها و پروژههای تجاری و اقتصادی پربازدهتر (در همه حوزههای اقتصادی) و در نتیجه ایجاد امنیت ذهنی و امنیت اجتماعی شهروندان فراهم خواهد نمود. بر اساس تجربیات کشورهای توسعهیافته، نمونههایی از سایه افکندن «پیوستنامه سیاستهای اقلیمی استان» که میتواند به یک رویه منطقی و اصلاح فرآیندهای توسعه بویژه به توسعه کشاورزی استان منجر شود، به شرح ذیل است:
-با نگاه علمی و پشتوانه نقشههای وضعیت اقلیمی در مناطق فراخشک تا خشک استان که در معرض وضعیت خشکسالیهای پیدرپی نیز هستند، بدون بهکارگیری و توسعه فناوریهای مناسب آبیاری، فعالیتهای کشاورزی غیرممکن یا محدود گردد و فعالیتهای اقتصادی متناسب جایگزین شود.
-در مناطقی که فصلهای خشک و فصلهای بارانی دارند و در معرض خشکسالیهای مقطعی هستند، کشاورزی به دوره بارانی سال محدود گردد و فعالیتهای اقتصادی جانبی یا صنایع فرآوری متناسب با دوره خشک سال جایگزین شود.
-در مناطقی که دارای تابستانهای طولانی و با شدّت گرمای بالا هستند و آب زیادی به دلیل گرمای هوا تبخیر میشود، خشکسالی مخفی به عنوان یک واقعیت محیطی دیده شود و معیشت کشاورزی دیمی به عنوان یک معیشت پُرریسک، مدیریت و بیمه شود و یا فعالیتهای اقتصادی متناسب جایگزین شود.