یکی از مهمترین و اساسیترین نیازهای هر جامعه، توسعه و رشد همهجانبه و همسو با تغییرات دنیای نوین میباشد، لذا با توجه به اینکه آموزش یکی از مؤلفههای اصلی توسعه به شمار میرود، آموزش و پرورش به صورت ویژه میتواند نقش مؤثری در توسعه پایدار جوامع داشته باشد .
در واقع آموزش و پرورش به عنوان زیربناییترین نهاد در جامعه، شرط اصلی و تردیدناپذیر توسعه همهجانبه کشور است.
شایان ذکر است آموزش و توسعه رابطه دوسویهای با هم دارند، از یک سو آموزش بسترساز توسعه است و از سویی دیگر توسعه لازمه تحول اساسی در نظام آموزشی است. لذا ضرورت دارد هر جامعهای که به توسعه پایدار میاندیشد.
آموزش مطلوب را در رأس برنامههای خود قرار دهد.
اما چندی است که تمامی ارکان جامعه از درون دست به دست هم دادهاند تا با تخریب شأن معلم و تعرض به حریم مدرسه، اساسیترین نهاد آموزشی کشور را فلج نمایند.
اولین و مهمترین چالش امروز آموزش و پرورش، شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و با شدت بیشتری گرفتاری اقتصادی معلمان است، اما این پدیده اقتصادی علاوه بر کاهش انگیزه و الزام بر چندشغلی شدن معلمان، آسیب وخیم دیگری نیز دارد
وضعیت معیشتی معلمان با نگاه مادیگرایانه جامعه امروز منافات دارد و این مهم سبب لطمه به شأن معلم گردیده است، چنانکه در فضای مجازی بعضاً جملاتی نظیر: «معلمی که خودش پراید داره نمیتونه تو را به بنز برسونه» و… مشاهده میشود، بی آنکه نگارنده از خود بپرسد که تایپ همین جمله را مرهون چه کسی میباشد؟
از سویی دیگر رفتار غیرحرفهای و کوتهبینانه برخی رسانههای محلی و کاربران فضای مجازی نظیر انتشار برخی رفتارهای نادر پرسنل مدرسه یا هتک حرمت معلمان که اکثراً برگرفته از یک سناریو با هدف ضربه به یک مدیر یا مسئول میباشد .
در فضای مجازی بدون در نظر گرفتن تبعات این پدیده، منجر به تخریب هر چه بیشتر جایگاه تعیلم و تربیت میگردد به گونهای که نشر و عادیسازی این رفتار غیر قانونی(به همراه داشتن موبایل و فیلم گرفتن پنهانی) و مشاهده آن توسط کودکان و نوجوانان محصل، منجر به الگوگیری آنان و حتی نیز بعضاً ابزاری برای تهدید دستگاه آموزش و پرورش خواهد گردید.
از سویی دیگر مسئولین مربوطه با چشمپوشی از وضعیت معیشتی و منزلتی معلمان و همچنین رسانهای نمودن اخبار درونسازمانی بیربط نظیر: اعطای وام و پرداخت معوقات یکساله و از طرفی بینظمی و بیسلیقگی در استخدامها و همچنین عدم برنامهریزی برای توانمندسازی معلمان و ارتقاء سطح کیفی مدارس(نظیر توسعه و کیفیتبخشی فضای فیزیکی و جذب نیرو) بار آموزش را بر دوش بدنه آموزش و پرورش گذاشته و استرس و فشار کاری مضاعفی به آنان تحمیل نموده است.
به شکلی که در حال حاضر میانگین جمعیت هر کلاس در دوره ابتدایی از ۳۰ نفر به بالا میباشد و این منجر به خستگی روانی و جسمی کادر مدرسه گردیده و کیفیت آموزش نیز کاهش پیدا کرده است.
این در شرایطی است که علیرغم مشکلات عدیده انضباطی و مسائل خانوادگی، مدارس فاقد نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده با سمت مشاور میباشند.
همچنین در مدارس چندپایه بعضاً برخی معلمان مجبور به تدریس در شش پایه درسی بوده و از طرفی برخی مدارس روستایی فاقد امکانات اولیه هستند.
فارغ از آنچه گفته شد، افزایش مشکلات و آسیبهای اجتماعی نظیر: طلاق، اعتیاد در سنین پایین، اختلالات روانی، تغییر سبک زندگی خانوادهها و رواج سبک فرزندپروری بیقاعده و سهلگیرانه که منجر به توقعات نامعقول و نابهجای والدین گردیده و نیز بعضاً از آنها کودکان و نوجوانانی بیمسئولیت و به دور از آداب اجتماعی و شهروندی ساخته، معلمان و کادر مدرسه را بدون هیچ گونه امکانات و پشتوانهای در خط مقدم مقابله با این آسیبها و چالشها نیز قرار داده است.
اما همچنانکه در مقدمه ذکر شد مدرسه علت و معلول توسعه پایدار است، لذا بر هر شهروند دغدغهمند و متعهدی فرض است که این قشر جامعه را که در کشاکش منفعتطلبی، تقلب و پولپرستی صاحبان اختلاس، رانت و سرمایههای بادآورده ناشی از مشاغل کاذب نظیر ارائه محتوای سخیف در فضای مجازی و یا ارائه خدمات مصرفگرایانه و تجملاتی، هنوز با مناعت طبع و عزت نفس با آخرین نفسهای خود، بار فرهنگ و آموزش را علیرغم تمام نداشتههایشان، عافیتسوزانه و عاشقانه بر دوش میکشند.تکریم نموده و برای گشایش فضای آموزش و تعلیم و تربیت قدمی بردارند.
چرا که با پول نفت از کشورهای توسعهیافته جهان هر چیز را میتوان خرید الا نسلی فرهیخته، آگاه و آموزشدیده.