صحبت از ساحت کتاب است، کتابی که یکی از کهنترین رسانهها و دستاوردهای بشر برای انتقال تجربههای زیستیاش در گذر زمان است؛ چه آنگاه که خط را آفرید و بر ردیف الواح گلی کتاب را شکل داد و چه زمانی که پوست نازک آهو را بستر هموندی الفبا و نقش و نگار کرد و چه آنجا که پاپیروس و کاغذ را به داشتههایش اضافه کرد.
نقش کتاب از زمان آفرینش، قراردادی که خط نام گرفت، تا کنون که فضای اینترنت جولانگاه کتابهای الکترونیک آدمی است همواره نقشی مؤثر بوده، هست و خواهد بود، هر دانش و تجربهای را که آدمی کسب کرده، در نهایت کتاب است که بستر همرسانی و ماندگاری و انتقالش میشود.
کودکی که در آستانه آموزشپذیری قرار میگیرد، کتاب است که به مددش میآید، نهاد آموزش؛ چه مدرسه و چه دانشگاه را در تمام رشتهها؛ چه علوم انسانی، چه صنعت، چه پزشکی و … را این کتاب است که یاریگر است.
شاعر، شعرش را در قالب کتاب به مخاطبش ارائه میکند، نویسنده رمانش را به ورقهای کتاب میسپارد، فرهنگ شفاهی و خردهفرهنگها را، پژوهشگرش برای نجات از نسیان، در سینهٔ کتاب حفظ میکند، دین و باورهای آدمی را، کتابها هستند که مروجاند. از کتاب و نقش تأثیرگذارش در زندگی بشر چه میتوان گفت که روشنتر از تابش آفتاب است.
کتاب هواست برای نفس کشیدن، زلال آب است برای رفع عطش و ولع دانستن، روشنایی است در ظلمات جهل، اما دریغ و دریغ از نرخ پایین مطالعه در جامعه ما، که تاب اندیشیدن را چندان در خود درونی و نهادینه نکرده، افسوس و افسوس به قفسهای خاکگرفتهٔ کتابخانههای ما.در ادامه، بیمناسبت نمیبینم که این یادداشت کوتاه را با شعرکی به پایان ببرم که بی تردید ”در خانه اگر کس است – یک حرف بس است”
بی قراری دستهایش را تکاند
در سرو
شاخهها روی باد ضربدر میزدند
کلمات پخش و پلا را جمع کرد
از خزر تا خلیج
با لهجهٔ غلیظ فارسی
رئیسعلی عاشق شده بود
در رستاخیز کلمات
مردی مشروطه را در صور اسرافیل میدمید
تو نیستی
در سرزمین تو
کتابها هر روز لاغرتر میشوند
کلمات از هم میترسند
در سرزمین تو
تاریخ مدام سرفه میکند
هفتهٔ کتاب و کتابخوانی گرامیباد، امیدوارم در خلوت ما همهٔ روزها، شبها و هفتهها هفتهٔ کتاب و کتابخوانی باشد.