نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
(حافظ)
آئینها و رسمها در شکلهای گوناگونِ خود برای زنده کردن و زنده نگهداشتنِ نیکیها و زیباییها پدید آمدند، در هیچ آئینی بَدی و زشتی را پاس نداشتهاند، اصل و بُنمایۀ همه آئینها، نیایش و ستایش زیبایی و نیکی و آرزوی دور داشتن زشتی و پلیدی است.
«ماه و خورشید همین آئینه میگردانند»، چرا که پدید آورنده نوراند و زُداینده تاریکی، بنابراین جانمایه و جوهرۀ نیکی که زیبایی را نیز در خود نهفته دارد وجه مشترک همۀ هنرها و آئینهاست، از این رو همیشه هنرها در قالب آئینهای گوناگونِ سوگ و سور، نیایش، شکرگزاری و امثال اینها رُخ مینمایند.
با این تعریف، بدون اغراق و به دور از شعار «نوروز» کُهنترین و بزرگترین سالٰجشنِ جهان است که به هیچ گروه قومی، دینی، زبانی و نژادی وابسته نیست و برخاسته از مجموعۀ شرایط طبیعی، اقلیمی و فرهنگی «فلات ایران» و سرزمینهای پیرامون و پیوسته با آن است و از روزگارانی دور، زنده و پویا، پایدار و برجا مانده است.
امروز از مناطق شرقی چین تا دریای مدیترانه و از دشتهای جنوب سیبری تا کرانههای سِند و تا خلیج فارس، نوروز، جشنِ ملی و سنتی آغازِ سال ملتهاست، در پهنۀ گستردۀ این سرزمینها که حوزۀ جغرافیایی گسترش فرهنگ ایرانی است، نوروز شاخصترین عنصر فرهنگ معنوی و وجه مشترک مردمانِ بیش از دوازده کشور منطقه است، کشورهای عضوِ پرونده جهانی نوروز که بزرگترین پرونده در فهرست آثار ثبت شده در حوزۀ میراث معنوی جهان به شمار میرود. در کشورهای: ایران، افغانستان، آذربایجان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ترکیه و عراق، نوروز جشن رسمی و سنتی آغازِ سال است و در هندوستان و پاکستان نیز برای بخشی از مردم چنین جایگاهی دارد.
به جز اینها در تمام سرزمینهای کُردنشین، نوروز، جشنِ ملی، سنتی و بزرگترین جشنِ سال است، افزون بر سرزمینهای یاد شده، نوروز را ایرانیانی که در طول تاریخ به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند به همراه خود بردهاند، بدین سبب امروز نوروز، در شرق اروپا، مناطق غربی چین و استان کیانگ (خُتَن) و بخشهایی از سواحل شرقی آفریقا تا روسیه و ایالات متحده آمریکا و نیز کشورهای جنوبی خلیج فارس، بهعنوان یک جشن سنتی وارد فرهنگ این سرزمینها شده است.
اسطورهها، افسانهها و قصههایی که با مضمونهای گوناگون و ساختی همانند، دربارۀ نوروز وجود دارند و همینطور باورها و تجربههایی که پایهِ رسمها و آئینهای نوروزی شدند، همه در همین شرایط اقلیمی و طبیعی پدید آمدند.
گفتنی است که در بیشترِ مناطق جهان، بهار و بیداریِ طبیعت از خواب زمستانی با آداب و آئینهایی همراه است، اما انطباقِ جشن بهار با تقویم ملی و رسمی، ویژگیِ منحصرِ جشن نوروز است، بنابراین نوروز دارای خاستگاه سرزمینی است در پهنهِ جغرافیایی و فرهنگی و برخاسته از مجموعۀ طبیعی و بُنمایههای اعتقادی مردمانِ حوزۀ فرهنگی ایران است.
نوروز بدون وابستگی به قوم، نژاد، دین و گروهی خاص در سراسرِ این پهنۀ گسترده در جانِ فرهنگ مردم نشسته و وجه مشترکِ همه گروههای قومی و اعتقادی است؛ همهِ اقوامی که به این سرزمین آمدند و همۀ جریانهای اعتقادی که در این جا رواج پیدا کردند، آن را پذیرفتند و از آن مایه گرفتند و البته بر آن اثر هم گذاشتند.
بدین جهت، نوروز دفترِ نانوشتۀ تاریخِ این سرزمینها و مردمانش نیز هست.
در مورد منشأ و پیشینۀ نوروز روایتهای متعددی وجود دارد؛ «استاد محمد میرشکرایی»، پژوهشگر و نویسندۀ سرشناس در رشتۀ مردمشناسی و عرصۀ مطالعات هنر در این باره معتقد است که: «پیشینۀ نوروز اگر چه در دوردستهای تاریخ ناپیداست اما با مقایسۀ فرهنگها و تمدنهای شکلگرفته در محدودۀ سرزمینهای آن، میتوان قدمت آن را تا بیش از پنجاه قرن در گمانهزنیِ تاریخ جلوهها و نمودهای رفتاری مردمان که امروزه میراثِ معنوی یا غیر ملموس نامیده میشود، پیش بُرد.
نوروز، به لحاظِ مدت زمان برگزاریِ آن نیز از تدارکِ مقدمات تا برگزاریِ مراسمِ روز اولِ فروردین و تا رسمهای پس از آن، طولانی مدتترین سالٰجشنِ جهان است، طلایههای آن از نیمۀ زمستان آغاز میشود و دنبالههایش تا نیمههای بهار طول میکشد، اوجِ مراسمِ آن صبحِ روزِ بهار و بنا به گاهشماری آفرینشیِ کهن، همزمان آفرینشِ انسان است، آخرین مراسم سنتی آن در چهلم بهار در افغانستان پایان میپذیرد که برابر با نخستین گاهنبار و آفرینش آسمان است، بیانِ گُسترۀ زمانی نوروز را در این شعر منوچهری میتوان یافت:
(و اینک بیامده است به پنجاه روز پیش
جشن سده طلایه نوروز نامدار)
میتوان گفت که نوروز، آغازِ بی آغازی دارد، همزمانِ روشنی جهان و احساس شادیِ بهار است.»
در برخی منابع نوروز را به بابِلیان نسبت دادهاند، بر این اساس شروعِ برپاییِ جشنِ نوروز به سال ۵۳۸ قبل از میلاد یعنی زمانی که کورش کبیر به بابِل حمله کرد بر میگردد؛ در اَوستا که یکی از قدیمیترین کتابهای ایران باستان است از فردی به نام «جمشید» یاد شده که از قدرت فَره ایزدی برخوردار بوده است، او به دستور اهورامزدا به نبرد با اهریمن که عامل خشکسالی و قحطی بوده برمیخیزد و او را شکست میدهد و دوباره شادی و برکت به سرزمین ایران برمیگردد و مردم بعدها این روز را «نوروز» یا «روز نوین» نامگذاری کرده و با کاشتن جو در تشت، این جشن باستانی را جاودانه کردند.
شاعران و نویسندگان مشهوری همچون: حکیم ابوالقاسم فردوسی، ابوریحان بیرونی و طبری نیز جمشید، پادشاه پیشدادی را بنیانگذار اصلی نوروز میدانند. در مورد تداوم نوروز در ادوار تاریخی بعدی، استاد میرشکرایی بر این اعتقاد است که: «در دورۀ هخامنشیان، نوروز مرکز توجه فرهنگی در هماهنگ کردن ملتها و اقوام تابع امپراطوری هخامنشی قرار میگیرد، بهطوری که به عنوان عاملِ وحدت و همبستگی ملتها، ایجاد بنایی همچون تخت جمشید را سبب میشود.
خانم مری بویس محقق ایرانشناس در مورد تخت جمشید مینویسد: «شهری مقدس بوده و مجموعه ساختمانهای صفه، نظام آئینی سالِ نو است که در سنگ تجسم و عینیت داده شده، رؤیایی است از روز نو و زندگی نو که در سنگ به یادگار گذاشته شده است.»
بنا به اسناد و مدارک موجود ، نوروز در دورههای بعد از هخامنشیان و از جمله در دورۀ اشکانی و ساسانی نیز به تفصیل رواج داشته است.
در دوران اسلامی، خلیفههای اموی و عباسی و بهویژه عباسیان، زیر نفوذِ وزیران ایرانی نظر به شرایط اقتصادی و فرهنگی، همچنان نوروز را در دستگاهِ حکومتی خویش استمرار دادند و به رسمیت شناختند به گونهای که در زمان برخی از خلفا، نوروز به پیروی از دربارِ ساسانیان با همان شکوه و تشریفات برگزار میشد.
چنانکه از متون تاریخی مثل: «نوروزنامه» منسوبِ به خیام نیشابوری و «آثارالباقیه» و «اَلتفهیم» ابوریحان بیرونی و نیز شعرهای شاعران در دستگاههایِ حکومتیِ سلسلههای مستقلِ ایرانی در دوره اسلامی برمیآید، نوروز و آداب و رسوم آن در این دوره تداوم یافت و در زمان ملکشاه سلجوقی، حکیم عمر خیام و دانشمندان همکارش با محاسبات ریاضی و نجوم، زمانِ دقیقِ سال و آغاز ِاعتدالِ بهاری در روز نوروز را که به سبب کبیسه، متغیر شده بود تعیین و تثبیت کردند و از آنجا که این اقدام به دستور ملکشاه انجام گرفت از آن پس صفت سلطانی نیز همراه نوروز بر صفت پیشین «نوروز جمشیدی» افزوده گشت.
در دورۀ صفویان که آئین تشیع، مذهب رسمی ایران شد، ویژگیِ نوروز، تأکید بر پیوندِ آن با عناصر آئین شیعه است از جمله: تأکید بر همزمانی آن با نخستین عید غدیر و آغاز خلافتِ حضرت علی(ع)، این امر در دورههای پس از صفویان نیز استمرار یافت.
«هاتِف اصفهانی» ،شاعر مشهور دورۀ زندیه، در این زمینه اینچنین سروده:
(همایون روزِ نوروز است و به فیروزیبر اورنگ خلافت کرده شاه لافتا مأوا
در دورههای قاجار و پس از آن نیز مراسم رسمی نوروز با تفصیل بسیار برگزار می شد.» جشن نوروز، در زمان حاضر نیز همچون ادوار گذشته برگزار میشود، هم مقامات و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی و هم ملت فهیم ایران در پاسداشت و برگزاری هر چه باشکوهتر این جشن بزرگ و کهن، اهتمام جدّی دارند.
مجموعه مراسم نوروزی را در سه بخش: پیش از نوروز، شب و روز نوروز، و پس از آن میتوان طبقهبندی کرد، کُلیّت این رسمها بیانگرِ جایگاهِ نوروز در فرهنگ و وحدت فرهنگیِ کشور است، اما در جزئیات رسمها، هر منطقه ویژگیهایِ محلی و اقلیمی خاص خود را دارند که تنوع و غنایِ فرهنگی را در پهنۀ گستردۀ زمین مینمایاند.
دو رسمِ آئینیِ عمده در مجموعۀ آداب و رسوم پیشاهنگ نوروز یکی «چهارشنبه سوری» و دیگری «یاد درگذشتگان» و حضور بر سر مزار آنها در آخرین جمعۀ سال و شب نوروز است.
چهارشنبه سوری از ترکیب دو واژۀ چهارشنبه و سوری که همان سوریکِ فارسی و به معنی سرخ است تشکیل شده است و در کُل به معنای چهارشنبه سرخ است؛ در ایران باستان غروب هنگامِ آخرین چهارشنبه سال، بوتههای خشک را به تعداد هفت یا سه (به نماد سه مَنِش نیک) روی هم میگذاشتند و خورشید که به تمامی پنهان میشد، آن را بر میافروختند تا شعله بکشد و از روی آن میپریدند و ترانههایی با مضمون خواهش و تمنای سلامتی، برکت، بارآوری و پاکیزگی میخواندند تا خاکستر شود و سپس خاکسترش را جمع میکردند و بیآنکه به پشتِ سر نگاه کنند، بر سرِ نخستین چهار راه میریختند.
شب و روز نوروز با لحظۀ تحویلِ سالِ نو و بنا بر سنتِ کهن، با صبح شروع میشود. گفتنی است که ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه، بامداد را فرخندهترین ساعات نوروزی میداند و با این بیان تأکید دارد که: «صبحِ نوروز، فجر و سپیده به منتهای نزدیکیِ خود به زمین میرسد و مردم به نظر کردنِ بر آن تبرّک میجویند.»
سفرۀ « هفتسین» که مرکب از اجزایِ نمادینِ اعتقادی و آئینی است و همچنین دیدارهای نوروزی که از نخستین لحظات سال نو در همۀ ردههای اجتماعی آغاز میشود، دو عنصر محوریِ جشن روز نوروز است؛ علاوه بر اینها نشستن بر سر سفرۀ هفتسین با لباسهای نو یا تمیز در زمان آغاز سال نو و خواندن دعایِ مخصوص تحویل سال (یا مقلبالقلوب و الابصار، یا …) و نگاه کردن به سبزه و جنبش و حرکتِ ماهیِ قرمز در تنگِ بلور، از هیجان انگیزترین لحظات آن به شمار میرود.
در باورهای مربوط به نوروز چهرههای افسانهای و نمادینی از مظهرِ نوروز داریم به نامهایِ «حاجی فیروز»، «عمونوروز»، «بابا نوروز»، «ننه نوروز» و … که در این ایام نقشآفرینی میکنند اما پرداختن به آنها از حوصلۀ این نوشته خارج است.
در روزهای پس از نوروز، دید و بازدیدها، رفتن به گُلگَشتها و باغها، سفرها و بازیهای دستهجمعی تا چند روز ادامه مییابد و غروبِ روزِ دوازدهم فروردین به پایان میرسد و شب و روز سیزدهم نوروز اوجِ پایانِ شادمانیِ رسمهای سنتی نوروز است، در این روز مردم به باغ و صحرا میروند و سفرههای مشترک میگسترند و «مَن» های خود را در «ما»یِ جمع رها میکنند.
سنت مشهورِ سیزده بِدَر «سبزه گره زدن» است که فلسفۀ این کار، گره زدنِ زندگی با طبیعت است و با این کار شادابی و طراوت را برای خود و خانوادههایشان آرزو میکنند.
این روز در تقویم رسمی کشور به نام «روز طبیعت» نامگذاری شده است.
شایان ذکر است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نوروز را که ریشۀ ایرانی دارد در تقویم خود ثبت کرده است و در هشتم مهرماه سال ۱۳۸۸ سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) نوروز را به عنوان میراث جهانی به ثبت رساند و در چهارم اسفندماه همان سال برابر با ۲۳ فوریه سال ۲۰۱۰ میلادی، روز ۲۱ مارس را «روز جهانی شعر و عید نوروز» به رسمیت شناخت و به تصویب رساند.
تاکنون به همت سازمان میراث فرهنگی وقت (وزارت گردشگری و میراث فرهنگی فعلی) همایشهای متعددی در زمینۀ جایگاه فرهنگی و منطقهای نوروز و سایر موضوعات مرتبط با آن در کشور عزیزمان برگزار شده است که میتوان به اولین آنها در اسفندماه سال ۱۳۷۷ در تختجمشید و دومین آنها در آستانۀ سال ۱۳۸۰ با شرکت ده کشور منطقه در ارگ بم اشاره نمود.
بر آمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروزمبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز