نمی دانم شرایط سخت کرونایی این روزهای جنوب کرمان را دیگر با چه تصویر و قلمی و حکایتی روایت کنم…. نفس شهر گرفته است…
شرایطی که این روزها شاهد آن هستیم روایت آمار و ارقامی است که برگرفته از جان انسانها است….جان عزیزانی که در همین حوالی ما هستند….همین جا در خانواده من،شما و همه….آمارهایی که منتشر می شود تنها گوشه ای از شرایط شفاف این بیماری در منطقه هست…
درگیری افراد با این بیماری حالا بیمارستان صحرایی به وسعت خانه به خانه ایحاد کرده….درگیری های پنهانی از این بیماری که بیخ گوش همه ماها است…. در حالی که گزارشها حکایت از اوج گیری این بیماری دارد اینجا در جیرفت و جنوب کرمان سهل انگاری و بی خیالی خیلی ها، کرونا را ذوق زده کرده است تا جولان خودش را در میان ما چندین برابر کند…
از طرفی تصمیمها و برنامه های ستاد کرونا هم مورد نقد برخی قرار می گیرد برخی با رد خطر ساز نبودن بازار در وضعیت کرونایی و کسب و کارها گلایه مند شرایط موجود هستند…. حالا در این میان برگزاری دورهمی ها،جشنهای عروسی ،خنته سورانها، سفر به مناطق ییلاقی،اعتقاد نداشتن جوانان و نوجوانان به ماسک، بساط قلیانها و…. را هم اضافه کنیم به این بی توجهی ها می شود، حکایت پر پیمان شدن آمارهای اعلامی و خبرهای ناخوشایند از قلب بیمارستانها و بخشهایی کرونایی…
همشهریان عزیرم…. حال جنوب کرمان به معنای واقعی خوب نیست… روند رو به رشد آمارها حکایت از خبرهای خوبی ندارد…. همه ما مسوول هستیم…. کمبودهای درمانی، بستری،دستگاههای سی تی اسکن، پزشک عفونی و…. در منطقه وجود دارد اما آنچه مسلم است ما در این شرایط بحرانی با اعمال و بی خیالی های خودمان نمک بر زخم خودمان نپاشیم….
کشور درگیر مسائل و مشکلات خود است….. استانهای همسایه های ما هم که وضعیتشان روشن است… شرایط، شرایط سختی است برای کارگر، مغازه دار، کارمند، کادر درمان و…. آما آنچه بایستی دنبال کنیم رعایت دستورالعملعای بهداشتی سه گانه (شستشوی مرتب دستها، فاصله گذاری اجتماعی و زدن ماسک) برگزار نکردن تجمعات در منطقه جنوب کرمان در این شرایط می تواند خیلی مهم باشد….
اما دیدن کارتهای دعوت از عقدو عروسی گرفته تا عزا حالمان را بدتر می کند….
از اوایل شرایط کرونایی در شرایطی سخت و نفس گیر گزارشهای زیادی از وضعیت کرونایی و بخشهای بستری، روند فعایت ها و…. تهیه کردیم… شرایطی که بسیار تا بسیار سخت بود… از هر ابزاری مثل تهیه گزارشهای میدانی از داخل بخشهای کرونایی، تولید ماسک، گند زدایی و ضدعفونی معابر و مراکز تجمعی شهری، روند مشکلات ایجاد شده توسط کرونا بر زندگی اقشار مختلف مردم و… استفاده کردیم تا گوشه ای از این روند سخت را بتوانیم حکایت، روایت و مدیریت کنیم…
حالا این ما هستیم و این میدان، شرایطی سخت برای همه ماها… یک لحظه خودمان تامل کنیم: در این میدان وظیفه ما چیست؟ هر کدام از ماها چقدر مسوول هستیم؟چقدر برای بهبود شرایط و وضع موجود تلاش کرده ایم؟ آیا فقط وظیفه و رسالت رسانه است تا در این میدان عمل کند؟
چقدر هر کدام از ماها برای کاهش و گوشزد کردن مخاطرات رسانه بوده ایم؟چقدر مسوولان را یاری کردیم یا اینکه موارد و تصمیمهای نا مناسب و کم بازده را با آنها یادآورشدیم؟
در این میان کادر درمان هم روزها و سال سختی را گذرانده و با هیچ پاداشی نمی توان از این عزیزان تشکر کرد…عزیزانی را از این قشر از دست دادیم که هر کدامشان ذخایر ارزشمندی از نظام سلامت بودند…
امروز دقیقا قریب به یک بیمارستان کامل ۲۲۰ تخت خوابی از بیماران کرونایی در جنوب کرمان بستری داریم
و پنج نفر فوتی از پیکره و انسانهای همین جامعه همین جنوب ما…
در یک کلام امروز جنگ است….جنگ میان یک ویروس و ما…همه کمبودها….گرانی ها و…..درست اما،این ما هستیم تا در این میدان بتوانیم به هم کمک کنیم…..درست همه خسته شده ایم…کادر درمان،مردم،مسوولان و….ولی می توان میدان را خالی کرد…یادمان باشد لج بازی برخی و دست کم گرفتن کرونا می تواند وضعیت را از این هم بدتر کند…
حالا ما می مانیم و یک نارنجک بنام کرونا در میان خودمان که اگر با لج بازی و رعایت نکردن دستورالعملهای بهداشتی ضامن آن را بکشیم خود بخوانید حدیث را…..
به امید اینکه انعکاس دهنده خبرهای خوب وشادی آفرین و امید آفرین از شهرم باشم