بهرسم دهه شصت و هفتاد که در اول مهرماه معلمان ادبیات اولین درس انشای خود را با موضوع انشای «تابستان خود را چگونه گذراندهاید» شروع میکردند و دانشآموزان آن زمان با رویا پردازی و مطالب تکراری در چندین سطر به این موضوع انشا پاسخ میدادند .
این بار نیز بهصورت گزارشی به این موضوع پرداخته تا بدانیم نوجوانان و جوانان دهه هفتاد و هشتادی شهر جیرفت تابستان خود را چگونه گذراندهاند.اگر از هر جیرفتی سوال شود مهمترین مکان برای گذران اوقات فراغت در شهر جیرفت کجاست بالاتفاق به پارک ولیعصر یکی از قدیمیترین پارکهای سطح شهر اشاره میکنند به همین خاطر در یک عصر پاییزی به این مکان رفته تا پای صحبت نوجوانان و جوانانی باشیم که در این پارک نشسته یا مشغول بازی هستند .
اولین صحنهای که در بدو ورود به این پارک مشاهده میشود تجمع عدهای نوجوان و جوانان با لباسهای مشکی در ورودی پارک است که بدون توجه به عابرین و کودکان مشغول بازی والیبال هستند و گاهی با اسپک و سرویسهای محکمشان سروصورت عابرین را نوازش میدهند.
دو دختر نوجوانی که روی یک صندلی نشسته و مشغول صحبت هستند اولین سوژه گزارش برای گفتگو هستند به سمت آنها رفته و پس از معرفی خود از آنها سوال کردم تابستان خود را چگونه گذراندهاید؛ دختری که خود را روشنک معرفی کرد با مکثی طولانی گفت : مگر در این شهر بهجز پارک و خیابان یکطرفه جایی هم برای گذراندن اوقات فراغت وجود دارد، پارک هم که شما مشاهده میکنید مملو از کودکان و نوجوانان اتباع بیگانه است.
دوستش وسط صحبت روشنک پرید و افزود: پارک ولیعصر به نظر من اصلاً مکان مناسبی برای گذران اوقات فراغت نیست اما چهکار کنیم که چارهای نداریم، به علت تاریکی پارک همه در حولوحوش همین یک خیابان تا جایگاه اسباببازیها جمع شده و این ترافیک و شلوغی برای ما دختران عذابآور است.
در گوشهای دور و خلوت از مرکز پارک در زیر یک چراغ تقریباً نیمهروشن پسری توجهم را جلب کرد به سمت او رفته و سوالم را با او تکرار کردم؛ پسر آهی کشید و گفت : بهخاطر شلوغی خانه مجبورم برای درسخواندن و آمادهشدن برای کنکور به این پارک آمده و مطالعه کنم، اگر در این شهر یک کتابخانه مجهز و بزرگ بود من مجبور نبودم در این جای شلوغ درس بخوانم ، متأسفانه جیرفت فقط یک کتابخانه قدیمی دارد که آن هم اکثر اوقات مملو از جمعیت است .
گرانی شهریه باشگاه های خصوصی جایی برای ورزش حرفه ای نگذاشته است
از پارک خارج شده و به سمت خیابان طالقانی راه افتادم که در بین راه پسر جوانی با کولهپشتی ورزشی نگاهم را جلب کرد نامش امیر حمزه بود، امیر گفت: در این شهر یک مکان ورزشی دولتی نیست و ما مجبوریم برای یک ورزش بدنسازی ماهیانه بالای یک میلیون شهریه باشگاه بدهیم و این مبلغ در این اوضاع اقتصادی برای یک خانواده چندین نفره که سرپرست خانواده کارمند جز هست خیلی زیاد است و گاهی جوانان قید ورزش را بهخاطر همین موضوع می زنند.
مدیران و مسئولین جیرفت، جوانان را نمیفهمند
امیر حمزه با سوالی گفت: انتقاد من را از مدیران شهر منتشر میکنید با تأیید من ادامه داد: به نظر من مدیران و مسئولین شهرستان ما را ندانسته و نمیفهمند چون به نظرم اکثریت آنها فرزندانشان در کرمان هستند و در کرمان همه امکانات دولتی و ورزشی برایشان آماده است.
این نوجوان جیرفتی افزود: پدر من ساعت چهار بعدازظهر خستهوکوفته از سرکار میآید و حس میکنم از اینکه من در خانه بیکار و حیران هستم اذیت میشود.اما او میداند که چارهای ندارم و گاهی بودن در خانه برای من امنتر از حضور در بعضی مکانهاست.
با توجه به این مطالب و گفته های نوجوانان و جوانان، مسئولین شهرستان و شهر جیرفت باید تمام دختران و پسران این شهر را مانند فرزندان خود دانسته و همانگونه که برای اوقات فراغت و ورزش آنها برنامه ریزی می کنند برای دیگر دختران و پسران این شهر نیز برنامه ریزی کنند تا آنها آرزوی مهاجرت به کرمان و بندرعباس را نداشته باشند.