ما در جهانی زندگی میکنیم که انواع آسیبهای اجتماعی بویژه اعتیاد، نوجوانان و جوانان را احاطه نموده است، اعتیاد به مواد مخدر یکی از معضلات بهداشتی، درمانی و اجتماعی قرن حاضر است .
که روز به روز در حال افزایش بوده و تبعات بیشمار دیگری از جمله: فقر، فحشا، طلاق، بزهکاری و بیکاری را نیز به دنبال دارد. از دیگر سو پایین آمدن سن اعتیاد، خطرسازتر شدن مواد اعتیادآور جدید، فراگیری و در دسترس بودن انواع مواد مخدر، نگرانی دیگری را نیز ایجاد میکند؛ چرا که نیروی جوان و توانمند جامعه را به ورطه تباهی کشانده و کیفیت زندگی افراد جامعه را کاهش خواهد داد.
لذ با توجه به عواقب جبرانناپذیر، شیوع بالا و پیشرونده اعتیاد در جامعه ایرانی، این پدیده نیازمند حساسیت و مداخله ویژه تمام ارکان جامعه اعم از دولتیها، قانونگذاران، نهادهای فرهنگی، آموزشی و خانوادهها نسبت به این آسیب چندبعدی میباشد.
تمامی آنچه ذکر شد در شرایطی است که در سایه مشکلات بیشمار اقتصادی و بیرغبتی نهادهای مسئول نسبت به آسیبهای اجتماعی، مصرف دخانیات و مواد اعتیادآور به وضوح و گستردگی در بین تمامی اقشار جامعه رواج داشته و گویی هیچ ارادهای برای کاهش آن وجود ندارد .
به عنوان مثال در برنامههای آموزشی و توانمندسازی مدارس و دانشگاهها و یا رسانههای جمعی، نشریات و… هیچ برنامه مدون و اثرگذاری برای غربالگری و آموزش عوامل محافظتی اعتیاد وجود ندارد. از سویی دیگر از بعد قانونی، خوردهفروشان مواد مخدر به راحتی امکان عرضه مواد پرخطر به همه افراد از سنین مختلف را دارند.
به عبارت دیگر کلیه اقدامات جهت پیشگیری از اعتیاد، تنها به برخی طرحهای بیهدف، مقطعی و نمایشی نظیر نصب بنر، برگزاری همایش و طرح ضربتی جمعآوری خردهفروشان علیالخصوص در آستانه مناسبتهای خاص نظیر روز و هفته مبارزه با مواد مخدر محدود میشود.
اما حقیقت امر این است که مقابله با اعتیاد راهی یکشبه نیست و نیازمند طی نمودن یک مسیر طولانی با پشتوانه علم و تخصص است.
شایان ذکر است اعتیاد یک بیماری زیستشناختی، روانشناختی و اجتماعی است که برای جلوگیری از شکلگیری یک شخصیت و جامعه معتادساز، باید کلیه ارکان جامعه از طفولیت بر روی فرد و جامعه متمرکز باشند تا افراد جامعه را در برابر خطر اعتیاد و سایر آسیبهای اجتماعی واکسینه نمایند.
در واقع پیشگیری بایستی بر پایه آسیبشناسی دقیق از عوامل خطرساز همچون: نوجوانی پرخطر، صفات شخصیتی آسیبزا، اختلالات روانی، نبود دانش و مهارت، نگرش مثبت به مواد مخدر، دسترسی جامعه به مواد و تلاش برای حذف و ترمیم این عوامل و همچنین ارتقا عوامل محافظت کننده فرد و اجتماع استوار باشد.
لذا برای پیشگیری از اعتیاد در یک فرد بایستی از سنین کودکی نه تنها بر روی نگرش افراد جامعه از طریق ابزار شکلدهی به نگرش اجتماع همچون: ادبیات، هنر، رسانه و… تأثیر گذاشت، بلکه بایستی آموزش مهارتهای فردی همچون توانایی حل مسأله، جرأتورزی و مهارت نه گفتن را مد نظر داشت، زیرا افرادی که مجهز به مهارت حل مسأله هستند در مواجه با چالشهای زندگی راهحلهای مؤثر و گوناگونی دارند و برای پیشگیری از فشار موقعیت خاص به راهکارهای ناکارآمدی همچون تسکین فشار روانی با مواد، پناه نخواهند برد.
مهارت جرأتورزی و توانایی نه گفتن نیز از این جهت مهم است که شخص را در اجتماع همسالان و در مواجهه با آسیبی همچون مواد و روابط پرخطر مصون نگاه میدارد.
همچنین آگاهیبخشی و ارتقاء دانش افراد جامعه اعم از والدین، معلمان و افراد در معرض خطر از مواد جدید و مضرات آن و به طور کلی عوامل خطر اعتیاد و راههای مقابله با آن بسیار ضروری است، بهعلاوه نهادهای متولی سلامت جامعه بایستی در رابطه با مبحث بحرانی سلامت روان، پا را از دایره شعار فراتر گذاشته و نسبت به غربال، پیشگیری و درمان اختلالات روانی گریبانگیر جامعه اقدام عاجل کنند.
در پایان نهادهای قانونی بایستی راه را بر هرگونه واردات، تولید و عرضه مواد در جامعه بسته و دسترسی آسان افراد خصوصاً جوانان و نوجوانان به این مواد را به کلی سد نمایند.