اطلاعرسانی سابقهای به درازنای تاریخ داشته و همواره بشر نیازمند ابزاری برای آگاهی از اطراف و اکناف خود بوده است.
انسان از دود، صداهای خاص، چاپارها، جارچی و کبوتر نامهبر برای انتقال پیام خویش به مخاطب تا رسانههای مکتوب، رادیو و تلویزیون بهره برده، تا آنجا که امروزه این صنعت پیشرفت کرده و در کمتر از ثانیهای اخبار از خاور عالم به باختر آن منتقل میشود، اما دهۀ اخیر و عصر جدید، عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات است و با ایجاد زیرساختهایی در بستر اینترنت، دیگر جهان از دهکدۀ جهانی هم کوچکتر شده و گویی همه انسانها در یک خانۀ کوچک با یکدیگر زندگی میکنند.
اما این پیشرفت در تکنولوژی ارتباطات و این گسترش بیحد و حصر ابزارهای اطلاعرسانی مانند یک شمشیر دو لبه است که هلاکت در مقابل حیات و خسارت در مقابل منفعت قرار دارد. بیگمان فضای مجازی با همۀ جوانب مثبت و سازندهاش، در صورت عدم مدیریت صحیح، همانند یک سیل ویرانگر و یک ضد پیشرفت عمل میکند و آثار منفی آن به مراتب بیشتر از مواهب آن است.
اما در این نوشتار قصد ما آسیبشناسی فضای مجازی نبوده و هدف بررسی اشتباه برخی مدیران و مسئولانی است که راه صحیح را گم کرده و بدون آگاهی از علم ارتباطات و ابزار معتبر اطلاعرسانی در دام رسانههای مبتذل و بیهویت افتادهاند، آری متأسفانه امروزه با وجود دهها رسانۀ مکتوب و برخط فاخر در سطح استان از قبیل: نشریه، پایگاه خبری و خبرگزاری، برخی مدیران و مسئولان، وقت و امکانات خود را در اختیار صفحات اینستاگرامی که برخی از آنها هیچگونه مجوز و پروانۀ فعالیت نداشته و با لطایفالحیلهایی عضوگیری کردهاند، قرار داده و ضمن تأیید ضمنی محتوای غیر اخلاقی و غیر حرفهای صفحۀ مورد نظر، جایگاه خویش و شخصیت حقوقی خود را نیز تقلیل داده و به نوعی گفتگو یا اطلاعرسانی مذکور به یک مضحکه و فضای فکاهی بدل خواهد شد.
لذا نظر به توهینها و تحقیرهای صورت گرفته در گفتگوهای اینستاگرامی و موارد مشابه و عدم مرجعیت این شبهرسانهها، توقع میرود که مدیران ضمن پرهیز از میدان دادن به این فضای غیر حرفهای رابطۀ خویش را با رسانههای رسمی و مجوزدار بهبود بخشیده و از طریق آنها با جامعۀ هدف خود ارتباط برقرار نمایند.