فضای حاکم بر رسانههای رسمی و غیررسمی ،طی ماههای گذشته شاهد اخبار گوناگونی بود که واکنشهای شدیدی از جمله تمسخر و تقبیح این اقدامات توسط مردم را به دنبال داشت، تصاویری همچون: پاچههای گلآلود مسئولین بر ویرانههای ناشی از سیل یا تصاویر مختلف سفر به مناطق محروم و به تصویر کشیدن چهرههای رنجور و درمانده مردمان آن مناطق و بلافاصله انتشار خبر اختلاس چند میلیارد دلاری فولاد مبارکه که در چنین شرایطی هر کسی از ظن خویش به مقایسه این رقم با بودجه مربوط به شغل یا زندگی خود میپرداخت و آثار روانی آن را به دوش میکشید.
اما در این میانه، یک طنز تلخ با این مفهوم که «تیم مذاکرهکننده ایران اگر با فولاد مبارکه خودمان وارد مذاکره میشد که اختلاس نکند بیشتر سود میکردیم تا برجام» حقیقت ناگواری را آشکار نمود که ربط دادن این همه مصائب اقتصادی تنها به تحریمها و عوامل خارجی در واقع انکار واقعیت است.
همچنین مقایسه رقم این اختلاس با سرانه ساخت مدرسه و تئاتر که اثبات مینمود مبلغ یاد شده، برابر با بودجه ۷۰۰ سال تئاتر این کشور است، حاکی از آن است که شرایط موجود ناشی از بیامکاناتی نیست، بلکه ناشی از تقسیم ناعادلانه ثروت و بیکفایتی متولیان امر است.
شایان ذکر است اقتصاد همواره بهعنوان یکی از مهمترین ستونهای جامعه مطرح بوده است، زیرا انسان افزون بر امنیت و آرامش، در اندیشه آسایش است و بخش بزرگی از فعالیتهای جوامع بشری برای تأمین و تضمین این خواسته انجام میگیرد.
خداوند نیز با توجه به نیازهای طبیعی و فطری بشر به مسأله اقتصاد بهعنوان قوام جوامع، برای آن اهمیت ویژهای قائل است و در آیات گوناگون ،یکی از مهمترین مأموریتهای پیامبران را تحقق عدالت بهویژه در حوزه اقتصاد و تأمین آسایش مردم مطرح مینماید.
از این رو بخشی از آموزههای قرآنی به مسأله چگونگی تحقق عدالت در حوزه اقتصادی و تأمین آسایش مؤمنان بهعنوان امت و جامعه ایمانی اختصاص یافته است. افزون بر منابع الهی، محققین علوم انسانی و حتی تجربی، آثار روانی، اجتماعی و زیستی فقر را برشمرده و برای آن هشدار دادهاند که زندگی با فقر و نداری، پیامدهای گستردهای علاوه بر پیامدهای آسیبشناختی دارد.
لذا فقر و محرومیت سبب میشود تا فرد فقیر به ناچار از زندگی خاصی پیروی نماید که تأثیر آن در تمامی ابعاد و زوایای پنهان و آشکار زندگیاش نمایان است. این پیامدهای گسترده را میتوان در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، فرهنگی، تربیتی، بهداشت و روانی مورد بررسی قرار داد .
که در اینجا فقط اشارتی به آن میشود؛ بهعنوان مثال با توجه به نزدیک شدن به ماه مهر در بعد آموزش باید گفت: جمعیت بالا و کلاسهای در حال انفجار مدارس دولتی، کمبود امکانات آموزشی و معلم، کمبود مدرسه در مناطق روستایی و محروم، کاستیهای فاحشی در نظام آموزش است که این نقایص منجر به کاهش کیفیت آموزش و همچنین روی آوردن خانوادهها به مدارس غیر دولتی شده است .
که عواقبی همچون فشار مضاعف اقتصادی بر والدین و همچنین تاخت و تاز و دخالت هر چه بیشتر بخش خصوصی در امر مقدس تعلیم و تربیت و اهداف آن را به دنبال دارد، از طرفی اختلاف میزان قبولی کنکور در بین طبقات بالا و پایین اقتصادی که نشانگر هدررفت سرمایه انسانی و فروش موفقیت به رغم صلاحیت در جامعه میباشد، بخش کوچکی از معضلات نظام آموزش کشور میباشد.
همچنین پژوهشهای گوناگون در حوزه روانسنجی هشدار میدهد که ضریب هوشی جامعه ایرانی روز به روز در حال تنزل است؛ به گونهای که تستهای نرمال هوشی در جهان در بسیاری موارد در جامعه ایرانی کاربرد نداشته و نمرات به طرز معناداری از حد نصاب پایینتر است.
اما در ابعاد اجتماعی، امنیتی و فرهنگی به علت فراهم نبودن امکانات و زیرساختهای موجود، آسیبهای اجتماعی اعم از: اعتیاد، طلاق، فحشا، رواج محتواهای نامناسب و سخیف و افزایش جرم و جنایت، تصویر جامعه را مخدوش نموده است و عامل ایجاد بحران فرهنگی و اجتماعی در برخی موارد گردیده است.
در واقع آنچه که ذکر شد، نسبت به پدیدههایی همچون: دزدی، زباله گردی، سوءتغذیه، تکدیگری، ترک تحصیل و… که آثار فوری فقر میباشد از آثار ثانویه فقر محسوب گردیده که علاوه بر مشکلات مقطعی، در دراز مدت نسل یک جامعه را دچار بحرانهای گوناگون خواهد کرد که در یک چرخه معیوب امکان اصلاح جامعه در آینده را هم سلب خواهد نمود.
لذا جامعه به زبانهای بیشماری به مسئولین امر میگوید که فقر وحشیترین بلای گریبانگیر جوامع است و عکس یادگاری با فقر؛ یعنی دست بر گردن خیانتکاری، بیعدالتی، فحشا و ناامنی انداختن و تصویر بیکفایتی خود را بر گنجینههای ثروت و نعمت ثبت نمودن است؛ در نتیجه مسؤلین بایستی به جای مخفی نمودن چهره زشت فقر پشت کلماتی همچون: مردم شریف و محروم، مردم نجیب و صبور، مردم مقاوم و سادهزیست و یا قصههایی همچون: خجالت کشیدن مسئول مربوطه از یخچال خالی و… در اقدامی عاجل سرمایههای بیشمار ایران را در جهت گشایش معیشت جامعه به کار گیرند.
اما از آنجا که چهره فقر بسیار زشت و خشن است، علاوه بر راهکارهای ساختاری و بنیادین که درازمدت میباشند، باید از راهبردهای فوری نیز استفاده نمود. به عنوان مثال فعالیتهای اورژانسی از جمله: کاهش بیکاری، اعطای وام، ساخت مسکن ارزان و حمایتهای اجتماعی را باید در سرلوحه برنامههای دولت و دستگاههای دولتی قرار داد.
اما همانطور که مشخص است، این راهحلها نهایی و اصولی تلقی نمیشوند و در نهایت بایستی به دنبال راهکارهای درازمدت بود. در این راهکار ،به طور کلی اصلاح ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور به منظور کنترل، کاهش و محو فقر اهمیت فراوانی دارند. قابل ذکر است ساختار اقتصادی ایران به نظر بسیاری از محققان، ساختاری بیمار و مستعد بروز فقر و گسترش آن است.
لذا اصلاح نحوه توزیع ثروت و درآمد، اخذ مالیات، مصـرف آن و… در راستای احیای تحقق عدالت اجتماعی، از مهمترین این راهکارها به شمار میآید.
لذا برطبق این رویکرد، توزیع عادلانه درآمد بین مردم، در کنار رشد اقتصادی میتواند موجب کاهش سطح بیعدالتی و فقر شود.