بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین
امروز شهیدی گمنام از دیار حبیب و از جمع یاران غریب به شهر ولایت مدار و شاهد پرور ؛ جیرفت آوردند ، اما او غریب نبود و نشانی از گمنامی نداشت ، او ستاره ای از کهکشان عاشقان بود که مامور شده بود تا از آسمان به زمین ، نزول اجلال کند و در عالم خاکی نشانه شود و دست ما را بگیرد تا ره گم نکنیم .
او آمد تا ما و شهر ما را از گمنامی نجات دهد ، او آمد و مانند پرچمی بر دستان مردم قدرشناس تا آسمان برافراشته به پرواز درآمد و تا خدا پرکشید و به اهتزاز در آمد ، او آمد تا با نسیم حضورش ما را از خواب غفلت بیدار کند و دست ما را بگیرد و تا باب المجاهدان بهشت ببرد و با زیارت نامه ی نگارش شده با خون سرخ او و همرزمانش برایمان اذن دخول
“… عِندَ رَبِّهِمْ یرزقونَ …” تلاوت کند .
… و من دیدم زنان متدین و عفیف شهرم را که در حق شهید خواهری کردند و پروانه وار گرد شمع وجود او پرو بال به آتش زدند و ملتمسانه به ساحت شهید تبرّک می جستند و حاجت می گرفتند ، دیدم معاشقه مردانی که برادرانه گریستند و برادرشان را مشایعت کردند و در راه شهید مصداق “….فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ….” بودند .
مردم عاشقانه و باشکوه در ایام شهادت حضرت زهرا “س” از شهید گمنام استقبال کردند و با او و همرزمانش بیعت کردند
و برای تداوم راهشان برات و سرخط گرفتند.