زنده یاد سهراب سپهری در تنها کتاب منثورش به نام “اتاق آبی” از اتاقی در خانهی قدیمیشان در کاشان مینویسد که به تعبیر خودش “از صمیمیت حقیقت خاک دور نبود!” اتاقی که در قسمت جنوبی باغشان قرار دارد. یک روز ماری در اتاق آبی می بینند و زندگی شان را بر می دارند می برند به اتاق سفیدی که در ضلع شمالی باغ است و تا آخر هم در همان اتاق سفید شمال باغ می مانند!
سهراب در ادامه بر اساس فلسفهی بودیسم، خانهباغ کاشانشان را طرح کوچکی از کیهان میداند که بر چهار جهت اصلی زمین منطبق است. میگوید مادر حق داشت به اتاق سفید در قسمت شمال نقل مکان کند چون بر اساس فلسفه هندوان “احساس امنیت” در شمال است و “حس ترحم” در جنوب!
آقای رییس جمهور!
منِ جنوبی همزاد همان اندوه و ترحمیام که سهراب گفته! ما وارث همهی رنجها و مرارتهای تاریخیم.
و شمال، شمال! چه بگوییم از این همه شمال! که باز به تعبیر نویسندهی اتاق آبی آرامش در شمال است و احساس امنیت در شمال است. و در شمال میشود تا همیشه ماندگار شد! در شمال میشود با اعتبارات جنوب منطقهی آزاد با صدها کارخانه ساخت! در شمال میتوان پتروشیمی ساخت. صنایع آب بری مثل کارخانجات متعدد فولاد ساخت آبش را هم از تنها ممرر حیات جنوب تامین کرد!
میتوان هلیل رود را با کانال برد برای شمال!
در جنوب با همهی خدمات دانشکاه علوم پزشکی جیرفت همچنان اما کودکان جنوب از عقربگزیدگی کودکینکرده میمیرند، میشوند مایهی شیون مادرانشان! در شمال اما خیلی سال است که مادر آل زائوها را نمیبرد! بچه ها از نیش عقرب نمی میرند.
آقای رییس جمهور!
به رغم همهی خدمات خوب نظام در همهی سال های گذشته، همچنان جنوب کرمان آخرین میراثدار مدارس کپری است! میراث دار کمترین سهم از سرانهی آموزش کمترین سانت از سرانهی تربیت بدنی کمترین سهم از سرانهی اماکن فرهنگی و تفریحات سالم! کمترین سهم از صنایع است
ولی بیشترین سهم از خام فروشی ذخایر غنی معدنی را دارد!
آقای رییس جمهور!
گفتند شما سید محرومانی!
جنوب محروم بود و باورتان کرد و برایتان سنگ تمام گذاشت. چه در دورهای که شمال ها شما را باور نداشتند و رایشان را به صندوق دیگری ریختند چه این دوره که اگر شمال از بی در کجایی شما را خواست، جنوب دوباره و با اعتقاد کبادهی شما را کشید!
اقای رییسی!
جنوب برادریاش را ثابت کرده
حالا نوبت شماست! استقلال جنوب از شمال است که جنوب را از ترحم دور میکند زیرساختهای توسعه را میآورد. جنوب را شمال می کند با همان احساس امنیت! تشکیل استان کرمان جنوبی را ابلاغ بفرمایید که اذاٰ کریمُ وعدَ وفیٰ!
نامه یک روزنامه نگار جنوبی به رئیس جمهور ؛
از ترحم جنوب تا توسعه شمال
جنوب محروم بود و باورتان کرد و برایتان سنگ تمام گذاشت. چه در دورهای که شمال ها شما را باور نداشتند و رایشان را به صندوق دیگری ریختند چه این دوره که اگر شمال از بی در کجایی شما را خواست، جنوب دوباره و با اعتقاد کبادهی شما را کشید!
لینک کوتاه : https://taranomma.ir/?p=4600
- نویسنده : محمد رضا واحدی
- ارسال توسط : پایگاه خبری ترنم ما
- 548 بازدید
- بدون دیدگاه